تنهایی

 

عکس های عاشقانه

 

خـدایـا یـادتـه ... ؟!

دسـتـشـو گـرفـتـم آوردم پـیـشـت ...

گـفـتـم : مـن فـقـط ایـنـو مـیـخـوام ...

گـفـتـی : ایـن کـمـه ! بـهـتـر از ایـنـو بـرات گـذاشـتـم کـنـار ...

پـامـو کـوبـیـدم زمـیـن و گـفـتـم : هـمـیـنـو مـیـخـوام ...


گـفـتـی : آخـه نـمـیـشـه ! قـول ِ ایـنـو بـه یـکـی دیـگـه دادم
. . .

نوشته شده در یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 18:42 توسط امیرعلی| |

گفتی دهانت بوی شیر میدهد…

و…

رفتی …

آهای عشق من …




امشب به افتخار تو دهانم بوی مشروب، بوی سیگار، بوی دروغ میدهد …



برمیگردی ؟؟

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 22:15 توسط امیرعلی| |

 

تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ...

تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ...

تنهایی را دوست دارم زیرا تجربه کردم ...

تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست ...

تنهایی را دوست دارم زیرا ....

در کلبه تنهایی هایم در انتظار خو اهم گریست و انتظار کشیدنم را

پنهان خواهم کرد

 

 

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 18:15 توسط امیرعلی| |

 

 

لعنت به این زندگی ....

وقتی که گریه کردیم گفتن بچه است.

وقتی که خندیدیم گفتن دیوونه است.

وقتی که جدی بودیم گفتن مغروره.

وقتی که شوخی کردیم گفتن سنگین باش.

وقتی که حرف زدیم گفتن پر حرفه.

وقتی که ساکت شدیم گفتن عاشقه.

حالا که عاشقیم می گن گناهه

نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 18:9 توسط امیرعلی| |

 

پنجره ها کلافه اند از

 


سنگینی ِ نگاه منتظرم
...


اگر نمی آیی


اینقدر پنجره ها را زجــــر ندهم


چشم هایم به جهنم...!!!

نوشته شده در پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 19:20 توسط امیرعلی| |

چه حس خوبی بهت میده وقتی این مسج میاد واست....

وقتی که باهاش قهری...

نوشته شده در پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 9:23 توسط امیرعلی| |

 

فراموش کردنت کارساده ایه!!!

کافیه فقط دراز بکشم.....

چشماموببندم وچندلحظه نفس نکشم.......

نوشته شده در چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 19:22 توسط امیرعلی| |

گفت:اینقدرقلیون نکش میمیری....

گفتم:اگه نکشم هم میمیرم....

گفت:اگه بکشی بادردمیمیری....

گفتم:اگه نکشم ازدرد میمیرم....

گفت:هوای دودجلوی دردرانمیگیره....

گفتم:هوای صاف هم جلوی مرگ رونمیگیره...

                              هی خدااااااااااااااا......

 

 

 

نوشته شده در چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 14:42 توسط امیرعلی| |

به سلامتی رفیقی که ازخودش گذشت ...

تاعشقش به عشقش برسه....

به سلامتی رفیثقی که تموم عمرشوگذاشت به پاعشقش ولی هیچی نگفت..........................

 

نوشته شده در چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 9:53 توسط امیرعلی| |

میدونی تنهایی کجاش درد داره؟؟؟؟؟

                               انکارش........

 

نوشته شده در چهار شنبه 25 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 9:44 توسط امیرعلی| |

عجب داغِ تنم بی تو، میگن تب دارم انگاری

همین دیشب، پزشکم گفت: زیادی استرس داری



یقین دارم تو می دونی ، چه حالی دارم این روزها

مثه امروزی که بی تو ، مبدل میشه به فردا



گلوم دردِ بدی داره ، دارم انگار خفه میشم

تو هم نیستی که تو این حال ، بشینی لحظه ای پیشم



بدور از چشم تو چشمام ، مرتب خیسه بارونه

چقدر خستم از این روزها از این تقدیر وارونه



دلم میخواست می فهمیدم که مثل من تو دلتنگی؟!

مثه من خسته و تنها، تو هم داغون از این جنگی؟!



بمیرم من، چرا پاهات ، مثه من داره میلرزه

میگی لعنت به این دنیا ، که یک ارزن نمی ارزه



همه درد و بلای تو ، برای من ، گلِ نازم

نگو دیگه دارم بی تو ، همه دنیامو می بازم



آره مجبور بودیم ما ، بزار دنیا خوشش باشه

همین دنیا که هرلحظه ، داره عشقی رو می پاشه



اگرچه حالِ من خوش نیست ، مثه جون کندنِ اما

دلو خوش کرده ام با این ، که تو سهمِ منی تنها



داری میری ، دارم میرم ، داریم دق می کنیم با هم

دیگه حتی نمیشه زد ، دل خون رو به دریا هم



من امشب تشنه مرگم ، نمی خوام صبحِ فردا شه

دیگه هیچ کس نمیتونه ، مثه تو ، تو دلم جاشه

 

نوشته شده در سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 15:18 توسط امیرعلی| |

بعداز مرگم مرا دردورترین غروب خاطراتت هم نخواهی دید منی راکه....

هرنفس بایادت اندیشیدم وهرلحظه بی آنکه توبدانی برایت ارزوی بهترین ها را کردم...

بعدازمرگم نامم رادرذهنت تداعی نخواهی کرد نامی که برایت بیگانه بود....

امادرکنارت بود بی ان که خود خواهان آن باشی...

بعدازمرگم چشمانم را روی کاغذنخواهیی کشید چشمانی که همواره بخاطر غم ها شادی هایت بارانی بود....

بعد از مرگم گرما دستانم راحس نخواهیی کرددستانی که روز وشب روبه آسمان برای لبخندت دعامیکردند....

بعدازمرگم خوابم رانخواهی دید خواب که شاید دیدنش برای من آرزو بود...

بعداز مرگم ردپایم راپیدا نخواهی کرد ردپایی که همواره سکوت شب را میشکست تا مطمئن شود تودرآرامش خواهی بود....

بعداز مرگم نامه های ناتمامم رانخواهی خواند...

نامه هایی که سراسر شوق ازتو نوشتن بود....

بعداز مرگم توحتی قبرم رانخواهیی شناخت....

تویی که حتی روی قبرم ازتو نوشتم...نوشتم دوستت دارم ....توهم دوستم بدار....

بعداز مرگم تودربی خبری خواهیی بود روزی به خاک برمیگردم سالهاست مرده ام....

وفراموش شده ام روزی که ره گذر غریبه گردنبندی روی زمین پیدا خواهد کرد....

که نام تو روی آن هک شده است ناگذیر گردنبند را خاک خواهد کرد...

قبر را روی آن قرار خواهد داد روی تپه ای که دور از شهر است....

وتو حتی درخیالت هم آن تپه را تصور نخواهی کرد.....

آن روز هوا بارانی است ومن میترسم که مبادا تو جایی باشی که خیس شوی....

وچتری در دستانت نباشد من که به باران وخیس شدن عادت کرده ام....

به راستی بعد از مرگم فراموش خواهم شد بعد از مرگم چه کسی فانوس به دست برسر قبرم برایم فاتحه میخواند ....

نوشته شده در سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 11:2 توسط امیرعلی| |

نوشتم قول داده بودی....

جواب نداد...

نوشتمرسمش این نیست...

جواب نداد....

نوشتم دلتنگ بودم....

جواب نداد...

نوشتم دوست ندارم....

نوشت...منم..........

نوشته شده در سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 8:5 توسط امیرعلی| |

تنهایی یعنی این که توبزرگسالی دلت بغل بخواد حتی بیشترازوقتی که بچه بودی....

تنهایی یعنی هروزتوی چشمای خودت جای خالی انعکاس چهره کسی روکه دوست داری روببینی...

تنهایی یعنی اینکه شبها گوشیت رو روی سایلنت نذاری....

تنهایی یعنی این که شبها باهنذفری توجات آهنگ گوش کنی تاگوشات وبالشت خیس شه....

تنهایی یعنی توی این هوای دونفره دلت بخواد بریبایکی قدم بزنی اماهرچی فکر میکنی کسی رو پیدا نمیکنی....

تنهایی یعنی اینکه صمیمی ترین دوستت عاشق شد دیگه جواب اس ام اس تو نده...

تنهایی یعنی:من.تو.ما....

یادت هست تمام شد....

حالا:تو.او.شما....منهم به سلامت....

تنهایی یعنی اینکه کسی رونداشته باشی که منتظرت باشه....

تنهایی یعنی سه نقطه ای که درحضورت میگذارم وهیچ کدامش را نمیفهمی....

تنهایی یعنی چشم انتظاری یعنی تو آینه نگاه کنی بگی....

                                                     چرا؟!؟!!؟؟!

نوشته شده در سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 7:7 توسط امیرعلی| |

فکرمیکنید که این عشق مثل عشق های دیگر این زمانه خیالیست!!!!

حرفهای من بیچاره دروغین است....

حالا آموخته ام که کلام دوستت دارم را برزبان نیاورم....

دیگراشک نریزم ودرون خود بسوزم....

اگر دلتنگ شدم باتنهایی درد دل کنم واگر مردم نگویم که از عشق تو مردم....

آنقدر به پایت مینشینم تابسوزم تاابد به عشقت زندگی میکنم تابمیرم....

گرچه شاید مرا به فراموشی بسپاری اما عشق برای من باارزش است....

وفراموش نشدنی است!!!!!

نوشته شده در دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 22:5 توسط امیرعلی| |

من همون دییونه ام که هیچ وقت عوض نمیشه...

همونی که همه باهاش خوش حال اند اماکسی باهاش نمیمونه...

همونی که اونقدریک آهنگ گوش میده که ازترانه گرفته تا ریتم وخوانندش متنفربشه...

همونی که هقهق همه رو به جون دل گوش میده اماخودش بغض هاشوزیربالش میترکونه...

همونی که همه فکر میکنند از سنگه!!!

اما باهرتلنگری میشکنه...

همونی که مواظب کسی ناراحت نشه اما همه ناراحتش میکنند...

همونی که تکیه گاه خوبیه اماواسش تکیه گاه نیست...

همونی که کلی حرف داره اماهمیشه ساکته..............

نوشته شده در دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 20:6 توسط امیرعلی| |

بب

قلم رابرمیدارم چیزی درخاطرم نیست فقط مینویسم تا نوشته باشم!!!

ازتوشروع میکنم که ازیک نگاه شروع شدی...

ازتوونگاه وچشمهای خیس وورق های پاره پاره...

ستاره های زیبا ومن صد آه وناله....

آسمان ودلتنگی من ویک راه چاره....

دردمن وغربت شعراین راه بی پایان...

 

نوشته شده در دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 19:53 توسط امیرعلی| |

 

نوشتم تودفتر عشق عاشقا تنها میمونن!!!

نوشتم تودفتر عشق بعضیا نامهربونن!!!نوشتم تودفتر عشق عشق مثل یه موج دریاست!!!

گاهی وقتا میاد به ساحل گاهی وقتا میره ازاینجا...

نوشتم تودفتر عشق عاشقاسمگ صبوراند!!!

نوشتم تودفتر عشق بعضیا چه پرغرورند....

توبرای من نوشتی زندگی چنیین رقم خورد!!!

که دیگه باهم نباشیم دیدی عشقمون ترک خورد!!!

درجواب تو نوشتم تومثل یه برگ زردی مثل یک غروب پاییز....

توچقدرساکت وسردی....

نوشته شده در دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 19:24 توسط امیرعلی| |

پیچك دات نت قالب جدید وبلاگ